خیز و غنیمت شمار

ساخت وبلاگ
جمعه ساعت 4 بعد از ظهر وارد شیرازشدم .آسمان آبی و هوا تمیز بود .چند نفس عمیق جانانه کشیدم .روز تعطیل بود و شهر خلوت.جسم و روحم خسته ،و بی رمق بودم .خودرا روی صندلیِ پشت تاکسی ولو کردم .سرم را به پشتی صندلی دادم و چشمانم را بستم .خوشحال بودم که از زندانِ تهران پرواز کردم ،شهری که دوست ندارم.به خانه رسیدم زنگ زدم .احمدکلید آیفون را زد و در حیاط به استقبال آمد خیز و غنیمت شمار...ادامه مطلب
ما را در سایت خیز و غنیمت شمار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khorshid31o بازدید : 31 تاريخ : سه شنبه 7 فروردين 1397 ساعت: 15:29

سال 96 به استثنای مسافرت و دیدن عزیزان .خبرخوب دیگری نبود از حوادث طبیعی وانسانی دروطن گرفته تا اتفاقات تلخ در فامیل، روح و روانم راخسته کرده .نتیجه این که خییییلی خییییلی دلتنگ عزیزانم .برای اولین بار خانه بوی عید و بهار نمی دهد.سهم ما از هفت سین بهار، گلدان سنبلی ست که احمد خریده .او هم از دلتنگی من دلتنگ ست .دلم می خواهد به جایی دور برویم... دورِ دووور .. خیز و غنیمت شمار...ادامه مطلب
ما را در سایت خیز و غنیمت شمار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khorshid31o بازدید : 96 تاريخ : سه شنبه 7 فروردين 1397 ساعت: 15:29

دیروز احمدبرای سفارشِ کارِ چاپی رفته بود مغازه دوستش .یک پسر جوون تسبیح به دست وارد میشه ،با دیدنش احمد این بیت خواجه را براش میخونه :

رشته تسبیح اگر بُگسَست معذورم بدار -----دستم اندر ساعدِ ساقیِ سیمین ساق بود

خواندن شعر همان و پاره شدن بند تسبیح همان ،که تمام مهره ها نقش زمین شد!!

حالا من به خواجه حافظ ایمان بیاورم یا به احمد ؟ شایدم به هردو تاشون !!

خیز و غنیمت شمار...
ما را در سایت خیز و غنیمت شمار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khorshid31o بازدید : 12 تاريخ : پنجشنبه 28 دی 1396 ساعت: 23:18

دراین چهار ماه اخیر چند اتفاقِ تواَمانِ تلخ وشیرین درفامیل رخ داد که برای هر دو، پرتنش بود . یه وقت شادی میخندی .یه وقت غم داری گریه می کنی .یه وقت عصبانی هستی داد میزنی .یه وقت مثل الان همسایه بی توجه ات با صدای دریل خوابت را آشفته میکنه .....  الان یه احساسی دارم ،سوای این هایی که گفتم .البته همیشه داشتم وتازه گی  هم نداره و عجب این که هیچ وقت هم آن را عملی نکردم !!چون یه کار غیر ممکنه ،فقط در رویا اتفاق میفته !! هزار وششصد بارهم به احمدگفتم .قرارهم نیست که این جابنویسم ویابه کسی بگویم. از این مقوله سر بسته که بگذریم ،این چرندو پرندهای ذهنِ آشفته مرا فقط بخوانید و بگذرید،که گذشتن زیباست. خیز و غنیمت شمار...ادامه مطلب
ما را در سایت خیز و غنیمت شمار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khorshid31o بازدید : 37 تاريخ : پنجشنبه 21 دی 1396 ساعت: 10:21

وارد خانه می شوم و احمد را می بینم که در حیاط و زیر آفتاب نشسته .سلامی کرده و لبِ پله بهار خواب می نشینم . نشستن من و شروع گپ و گفت که کجا رفتم و چه کار کردم ،حال وهوای احمد را عوض می کند و باعث می شود که برای چند دقیقه هم که شده از فکر خواهر بیرون بیاید.

احمد رفته ومن همچنان تن به آفتاب سپرده و افکار منفی را دور می کنم وبه خود می گویم ،این نیز بگذرد....هر چند که این (نیز) همیشه در حال گذشتن هست و همیشه هم هست .دیگر اینکه ،این مائیم که خواهیم گذشت نه (نیز)،که همیشه روان و جاری ست .

خیز و غنیمت شمار...
ما را در سایت خیز و غنیمت شمار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khorshid31o بازدید : 23 تاريخ : دوشنبه 18 دی 1396 ساعت: 3:00

در حیاط خانه ،برگ های زرد درخت سنجدرا جارو میکنم .به تنها چیزی که فکر نمی کنم تمیزی حیاط ست .فقط میخوام یه کار بدنی کرده باشم و از رخوت بیرون بیام.این روزها ذهنم در گیر سفر و دیدار دخترها وشیرین نوه ست. تاویزا رادر گذر نامه نبینم باور نمی کنم ،چرا که هر زمان سازی زده و ایرادی گرفته شده .مارگزیده شدم . دوست مهربونی برام نوشته بود : تو که این جا را دوست داری چرا به روز نمی شوی ؟این پیام نشانه ظرافت اخلاقی و توجه یک دوست مجازی ست که ،سخت به دلم نشست . دوست بسیار عزیزدیگری نوشته بود "ازهر آنچه شمارا خوشحال میکند برایم بنویسید "  به گمانم  ،جوابش را در سطر بالا گرفت .خوشحال شدن میتونه به همین سادگی اتفاق بیفته . خیز و غنیمت شمار...ادامه مطلب
ما را در سایت خیز و غنیمت شمار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khorshid31o بازدید : 33 تاريخ : سه شنبه 12 دی 1396 ساعت: 6:02

امروز میخواستیم تی وی نگاه کنیم که نقص فنی پیدا کرد و نشد که نشد .یادم افتاد به سفر اخیر برلین که از صدقه سرِ شیرین نوه ، تمام کارتون سریال های مستربین و پلنگ صورتی و تام و جری و برنارد و خرگوش های خورشیدی را هزاران بار دیدیم و از حفظ شدیم، که در تمام عمرمون انقدر پای تی وی ننشسته و انقدر کارتون ندیده بودیم .کارتون دیدن بابا بزرگ و نوه 5 ساله خیلی دیدنی و لذت بخش بود .هر دو به مدت طولانی میخ کارتون شده واز بازی قهرمان هامی خندیدند ،لذت می بردندوگه گاهی هم  نظر می دادند و کودک درون احمد که چه زیبا با سرود همخوانی میکرد. خیز و غنیمت شمار...ادامه مطلب
ما را در سایت خیز و غنیمت شمار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khorshid31o بازدید : 25 تاريخ : سه شنبه 12 دی 1396 ساعت: 6:02

بعد از سه ماه دیدمش . تازه از حمام بیرون آمده بود .مثل همیشه خوش رو ومهربون خوش آمد گقت و همدیگر را بغل کردیم .بوی حمام میداد و برای من ،بوی گل .حوله را از سر برداشت .کلاه نخی نازکی به سر داشت.گفتم : راحت باش .کلاهت هم بردار .گفت : دکتر گفته سه ماه بعد از شیمی درمانی موهات در میآد .بعد کلاهش را برداشت تا ببینم .من سر بی موی او را ندیدم .بر عکس ،سری خوشگل وخوش فرم دیدم که بدون مو هم زیبا بود که هیچوقت با مو ،انقدر به نظرم زیبا نیامده بود .احساس کردم زیبایی درون این دوست نازنین بر چهره و اندامش چنان تابیده که غول بی رحم بیماری نتوانسته اورا بد منظر و نا زیبا کند.خدا را شکر خیلی خوب به درمان جواب داده .برایش سلامتی و بهبودی آرزو دارم . آمین . خیز و غنیمت شمار...ادامه مطلب
ما را در سایت خیز و غنیمت شمار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khorshid31o بازدید : 14 تاريخ : سه شنبه 12 دی 1396 ساعت: 6:02

صبح عصبی و کلافه ازخواب بیدار می شوم وقبل ازصبحانه،کابوسِ تکراریِ نیمه شبم رابرای احمد تعریف می کنم دیدن هواپیماهای بمب افکن عراقی در آسمان ،به دنبال پناهگاهی گشتن وداخلِ ویرانهِ ساختمانی بزرگ و بدون سقف شدن،که ناگهان متوجه غیبتِ دخترانم،دریای کوچک و ستاره خردسال شده وسراسیمه به دنبال آنها میگردم .تمام ویرانه را بدون نتیجه می دوم .وبا وحشت از خواب می پرم . بعد از شنیدن داستان، احمد دو تا عکس دربرابرم می گیرد و می گوید:به این دختر نگاه کن تا دلت شاد بشه . دو تا عکسِ چهره می بینم .یکی از خودم ودیگری ستاره.که احمد به فاصله چند ماه از ماگرفته. با دیدن عکس ها ولبخندنمکینِ وشیرین ستاره ناراحتی کابوس نیمه شب از ذهنم محو می شود .دقیقا بیاد میآورم که سالِ ورود به مهد کودک ،این عکس رااحمد ازستاره گرفت . حس خوبی پیدا می کنم وشاد می شوم . خدائیش خیلی ظرافت در این کارش بود .روزم را بخیر کرد .بی جهت نیست که لقب رمئو را به این نازنین همسر دادم .خدا سلامت داردش. خیز و غنیمت شمار...ادامه مطلب
ما را در سایت خیز و غنیمت شمار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khorshid31o بازدید : 15 تاريخ : شنبه 9 دی 1396 ساعت: 2:09

این خانه مجازی ام را دوست دارم .بیشتر از خانه های دیگر .به نوعی سنگ صبورم شده. به خصوص وقتی بی قرارودلتنگم ،دراین خانه را باز میکنم و می نویسم.

این روزها خبر های شنیده خوش آیند نیستند .فوت دوستی عزیز در خارج از کشور .بیماریِ خویشی مهربان .زمین خوردن ومجروح شدن فامیلی عزیز ....

یادش بخیر ،دوستی می گفت : نفسم گرفته هوا برای تنفس ندارم ....

حالا نفس منم گرفته .به این جا آمدم که در هوای پاکش نفسی تازه کنم .

خیز و غنیمت شمار...
ما را در سایت خیز و غنیمت شمار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khorshid31o بازدید : 40 تاريخ : شنبه 9 دی 1396 ساعت: 2:09